انسان شناسی
انسانشناسی از کهنترین علوم بشر به شمار میآید، چراکه انسان همیشه دنبال یافتن منشاء پیدایش خود بوده و به همین منظور افسانه ها و داستانهای فراوانی نیز ساخته و پرداخته است. انسانشناسی در مشرق زمین برخلاف عالم غرب بیشتر قالبی مذهبی و دینی داشته است. حقیقت انسان، نحوه تکون و آغاز حیات او، سرنوشت و سرانجام و جایگاه او در نظام هستی مطالبی است که هم در شرایع توحیدی و هم ادیان غیر توحیدی مثل هندوئیسم و بودیسم (با نگرشهای مختلف) مورد توجه بوده است. تاریخچه انسانشناسی از نظر شرایع آسمانی مانند اسلام به آغاز خلقت انسان برمیگردد. انسان از همان آغاز خلقت مأمور به شناخت حقیقت، ظرفیتها، قابلیتها و سعادت و کمال خود بوده است.
از نظر اسلام اولین انسان - حضرت آدم - اولین خلیفه خدا در روی زمین بوده است. او مسجود فرشتگان واقع شد و دیگر افراد انسانی نیز موظف هستند در جهت خلافت الهی گام بردارند (صدر، 1359، 11-9). بر همین اساس تأکیدهای فراوانی در متون اسلامی در مورد شناخت انسان وجود دارد. از جمله، علی(ع) در تعابیری فرمودهاند: «غایت معرفت این است که انسان خودش را بشناسد» (آمدی، 1407، ج2، 45)، «من تعجب میکنم از کسی که دنبال گم شده خود میگردد ولی خودش را گم کرده است و دنبال خودش نمیگردد» (همان، 36) و «هرکس خودش را نشناسد از راه نجات دور میشود و در گمراهی و جهل گرفتار میآید»(همان، 232).